محسن هاشمی رفسنجانی
آسیبشناسی برای کاهش آسیبپذیری
در آستانه سده چهاردهم قرار داریم و انقلاب اسلامی 4 دهه از دوران تثبیت خود را سپری کرده است. اگر بخواهیم با معیارهای مختلف، در صنعت، رفاه، ارتباطات، سلامت، قدرت دفاعی، فناوری، توانمندی علمی و... وضعیت امروز جامعه را با سالهای قبل از انقلاب مقایسه کنیم؛ در شاخصهای فراوانی شاهد پیشرفت قابل توجه خواهیم بود. البته این پیشرفت اختصاص به ایران ندارد و در بسیاری از کشورهای جهان و منطقه نیز رخ داده است اما جوامع زیادی نیز همچنان با مشکلات بیش از ما دست به گریباناند. بنابراین نمیتوان و نباید همراستا با سیاهنمایی که توسط رسانههای بیگانه یا محافل خاصی در کشور صورت میگیرد، انقلاب اسلامی را بدون دستاورد یا با دستاوردهای ناچیز معرفی کرد و حاصل انقلاب را برای ایران نادیده انگاشت. در جهت مقابل نیز نمیتوان همچون برخی دستگاهها و مسئولین که کاستیها را نادیده میگیرند و مشکلات را فرافکنی میکنند تا به گمان خود از انقلاب دفاع کنند؛ سفیدنمایی کرد. واقعنگری و عملگرایی ایجاب میکند که با آسیبشناسی وضعیت امروز جامعه و عملکرد مسئولان بهسوی کاهش آسیبها گام برداریم و تابآوری انقلاب وایران را در برابر تهدیدات افزایش دهیم. بر این اساس و در این فرصت کوتاه به دو آسیب مهم، اشاره میکنم:
آسیب نخست در عدم تناسب شعارها و اهداف انقلاب با واقعیات و محدودیتها و الزامات کشور است. هر کشوری در جهان، قدرت ملی، منابع و امکانات محدود و مشخصی دارد و اگر اهداف و راهبرد خود را واقعگرایانه و مطابق این اهداف تعیین نکند، طبعاً نه تنها قادر به تحقق آن اهداف آرمانی نخواهد بود بلکه با مصرف منابع و افزایش هزینهها شاهد افت و کاهش قدرت ملی خواهد بود. این قاعده مختص ایران وجامعه ما نیست بلکه شامل هر کشور و سرزمینی در جهان میشود. یکی از آسیبهایی که در انقلاب اسلامی شاهد آن بودیم، آرمانگرایی برخی از شخصیتها و مسئولان بود که موجب میگردید تا از واقعگرایی فاصله بگیرند و منابع کشور را در اولویتها مصرف نکنند. نمونهای از این موضوع مخالفت دلواپسان وقت از دو جناح چپ و راست با احداث مترو در اوایل انقلاب بود که میگفتند مترو کالایی لوکس است و باید بودجه مترو صرف توسعه روستاها شود و عملاً چندین سال فعالیت مترو را متوقف کردند. در نهایت هم با تلاش آیتالله هاشمی رفسنجانی و خواندن خطبه مترو در نماز جمعه تهران و همچنین حضور یافتن ایشان در جلسه هیأت دولت، ساخت مترو در سال 1365 بدون بودجه دولت تصویب شد. تسخیر سفارت عربستان توسط نیروهای انقلابی و دلواپس در اعتراض به اعدام شیخ نمر نمونهای دیگر این مسأله بود که با انتقاد و تذکر جدی رهبر انقلاب مواجه شد. در مجموع میتوان گفت آرمانگرایی که صفتی مثبت و مورد نیاز برای جوانان پرشور در تفکر و رشد است، نباید با واقعگرایی در صحنه عمل و توسط دستگاههای مسئول تزاحم و تناقض پیدا کند؛ چرا که این تناقض موجب تضعیف همان آرمانها نیز خواهد شد. نکته دوم، اعتقاد به مردمسالاری و پذیرش پیامدهای آن است. از ابتدای انقلاب، یکی از چالشها تفاوت فرد مطلوب برخی از افراد با فرد مقبول جامعه بود. چالشی که در انتخاب سه رئیس جمهور یعنی شهید رجایی، آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رخ نداد، اما در سایر دورههای ریاست جمهوری کم و بیش شاهد آن بودیم. نگاه آیتالله هاشمی به این موضوع انتخاب بر اساس مردمسالاری بود. ایشان بارها در جلسات خصوصی و سخنان رسمی و غیررسمی این بحث را طرح کردند که نظام باید بین مشارکت بالا و پیروزی گزینه مطلوب در صندوقهای رأی یک گزینه را انتخاب کند. اگر بر گزینه مطلوب اصرار داریم نباید بهدنبال مشارکت بالا باشیم چرا که مشارکت بالا وقتی شکل میگیرد که برنده انتخابات از پیش معلوم نباشد و گروههایی از جامعه بخواهند که سلیقه متفاوتی در مدیریت حاکم شود. در مقاطع حساسی نظیر انتخابات دوم خرداد 1376، رهبر انقلاب بین این دو گزینه، مشارکت بالا و انتخابات پرشور را برگزیده است و نتیجه آن را در تقویت ارکان و تعمیق ریشههای نظام در جامعه مشاهده کردهایم. اما باز هم گروههایی هستند که بهدنبال گزینه مطلوب ولو به قیمت انتخابات سرد و با مشارکت پایین نظیر انتخابات اخیر مجلس هستند که طبیعتاً در این شرایط که امریکا بهعنوان حریف اول جمهوری اسلامی در جهان، پرشورترین انتخابات تاریخ خود را پشت سرگذاشته است، برگزاری سردترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ انقلاب، میتواند پیامدهای منفی در قدرت ملی ایران در برابر امریکا داشته باشد و از این رو تداوم راهبرد رهبر انقلاب مبنی بر برگزاری انتخابات پرشور ریاست جمهوری باید از سوی مسئولان مربوطه مدنظر قرار گیرد.
منبع:روزنامه ایران